بهراد بهراد ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

جیرجیرک بازیگوش

روزانه های مامانی و بهرادی

جیگرمامان چطوره   پسر مامان چطوره    خوشگل پسر چطوره    قند عسل چطوره اینا یه خرده از شعرایی که مامانی هرروز واسه پسر قشنگش میخونه. حالا میخوام بعضی از کارایی که تو روزا با هم انجام میدیم واست بنویسم جیگرم.وقتی از کیش برگشتیم دو روز بعد رفتیم خونه بهداشت تا واکسن 1 سالگی پسرم بزنیم دو سه روزی دیر شده بود نوبت قد و وزن کردنتم بود مامانم.وزنت خیلی خوب بود 9 کیلو و 700 گرم.دور سرتم خوب بود 47 سانت.قدت نسبت به قبل خیلی تغییر نکرده بود.ولی چون پسرم اساسا قد بلند اشکال نداشت.بهد چکاپ رفتیم اتاق واکسن.خیلی نگران بودم پسرم اذیت بشه ولی خانوم گفت واکسن 1 سالگی اصلا درد نداره رو بازوش میزنیم حالیش نمیش...
11 دی 1391

ما سه تا تو کیش

سلام جیگر مامان سفر سه تاییمون به کیش تموم شد الان دو روز که برگشتیم.تو این دو روز اینقدر کار داشتم که وقت نکردم واست بنویسم قشنگم.اولین سفر سه تایی به جایی غیر از شمال و همدان با هواپیما به جزیره زیبای کیش بود که خیلی خوش گذشت حتما به تو هم خیلی خوش گذشته مامانم چون کلی ذوق میکردی.من و تو و بابایی واسه اولین تولد پسرم رفتیم کیش.چون به خاطر محرم صفر نتونستیم واست تولد بگیریم تصمیم گرفتیم یه سفر سه تایی بریم. سه شنبه 28 آذر ساعت 12.45 ظهر بلیط داشتیم روز قبل که تولدت بود با بابا و پدرجون محمدرضا که واسه دیدنت اومده بود تهران رفتیم آتلیه کاج کلی عکسای خوشگل گرفتیم.کیک تولدتم بردیم همونجا تا باهاش عکس بندازیم.2 ساعت کارمون طول کشید آخراش دیگه...
9 دی 1391
1